۱۳۹۱ بهمن ۲۸, شنبه

گویا خیلی هم خجالتی نبود ...

یک خانمی که سینه‌های بزرگی‌ داشت با یک آقایی که خجالتی بود داشت میرقصید
یکباره خانمه سینه چپش رو میاره بیرون و از آقاهه میپرسه: ببخشید این سینه من پنچر شده؟
آقاهه رنگش از خجالت میشه مانند گوجه فرنگی‌ و میگه: نه
پس از مدتی خانمه سینه راستش رو میاره بیرون و میگه ببخشید پس لابد این‌یکی سینه من پنچر شده؟
آقاهه دوباره رنگش میشه مانند گوجه فرنگی و میگه: نه، من چیزی نمی‌بینم
خانمه میگه: پس اگه میشه اون جکتون رو از لایه پای من بیارید بیرون

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر