یک خانمی که سینههای بزرگی داشت با یک آقایی که خجالتی بود داشت میرقصید
یکباره خانمه سینه چپش رو میاره بیرون و از آقاهه میپرسه: ببخشید این سینه من پنچر شده؟
آقاهه رنگش از خجالت میشه مانند گوجه فرنگی و میگه: نه
پس از مدتی خانمه سینه راستش رو میاره بیرون و میگه ببخشید پس لابد اینیکی سینه من پنچر شده؟
آقاهه دوباره رنگش میشه مانند گوجه فرنگی و میگه: نه، من چیزی نمیبینم
خانمه میگه: پس اگه میشه اون جکتون رو از لایه پای من بیارید بیرون
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر