۱۳۹۲ مرداد ۶, یکشنبه
وسایل لازم ماسفرت رفتن پسرا و دخدرا ...
وسایل لازم برای مسافرت رفتن:
دخدرا :کیف لوازم آرایشی.. مانتو شلوار شال به میزان لازم
سشوار.. بابلیس .انواع اقسام بدلیجات .لباس زیر در انواع و اقسام و مدلهای فانتزی نیمه فانتزی و کلاسیک(حتی مارک مادام) . لباس راحتی
خمیر دندون و مسواک. باد بزن و باد نزن .جوراب در رنگهای شاد و نیمه شادو معنی گرا و سایر وسایل ....
پسرا :شورت حوله یه شلوارک تموم :)
اس ام اس یه دختر دم بخت
اس ام اس یک دختر ایرانی
عزیزم :( سلام
برام خواستگار اومده
پدرم تحت فشارم گذاشته که باید قبول کنم :( میگه باید هرچه زودتر بری خونه ی شوهر
نمیدونم چی جواب بدم. کمکم کن
Send to
اصغر، کامران، فریدون، عبدالقادر، مصیب، هوشنگ، فرزاد، معلم زیست شناسیمون که تازه زنشو طلاق داده، زنده یاد جوانمرد قصاب!!!
تخمه سگو ببین
دیروز از سر کار برمیگشتم دیدم یه پسر بچه قدش به زنگ آیفون نمیرسه هی داره خودشو میکشونه بالا، منم مثل یه رابین هود رفتم، گفتم: میخوای برات زنگ بزنم؟
اونم سرشو تکون داد و گفت اوهوم.....
منم برای اینکه سریعتر در رو براش باز کنن دو سه بار زنگ زدم، بعدش با لبخند بهش گفتم: خوب دیگه چیکار کنم برات کوچولو ؟؟
گفت: هیچی دیگه فرار کن تا صاحبخونه نیومده ...!!!! تو از اون ور برو من از این ور .....!!!
بچه نیستن بخدا گرازن ...
کمر درد خخخخخخخخ
یارو میره دکتر میگه آقای دکتر کمرم درد میکنه.
دکتره میگه چی شده؟
میگه: والا رفتم خونه دیدم زنم رو تخت لخت خوابیده و در بالکن بازه. دویدم رفتم تو بالکن دیدم یه نفر تو خیابون داره لباسهاش رو میپوشه و میدوئه. یه یخچال تو بالکن بود که برداشتم پرت کردم طرفش.
دکتره نسخه رو مینویسه و میگه نفر بعد.
نفر بعد هم میگه کمرم درد میکنه.
دکتر میگه چی شده؟
میگه: والا صبح دیرم شده بود داشتم لباسهام رو میپوشیدم و میرفتم سر کار که یکدفعه یه یخچال از آسمون افتاد رو سرم.
دکتره نسخه اینم مینویسه و میگه نفر بعد.
بعدی هم میگه کمرم درد میکنه.
دکتره میگه تو دیگه چرا؟
میگه: والا تو یه یخچال بودم که یه نفر از طبقه سوم پرتش کرد پایین :v
همه چی به خیر و خوش تموم شد ...
یــه بـار هـم مـاشـیـن و بـرداشـتـیـم و بــا بـچـه هـا رفـتـیـم بـیـرون....حـالا صـدای ضـبـط تـا آخـر زیـاد هـمـه هـم داشـتـیـم مـی رقـصـیـدیـم تـو مـاشـیـن، خـلاصـه یـهـو یــه افـسـرِ جـلـومـون رو گـرفـت گـفـت بـزن بـغـل...
مـنـم به بـچـه هـا گـفـتـم ادای ایـن بـچـه بـاحـالا و بـا مـعـرفـتـها رو در بـیـاریـن بـیـخیال شـه جـریـمـه نـکـنـه
خـلاصـه پـلـیـسـه گـفـت: ایـن چـه وضـع رانـنـدگـیـه؟ مـاشـیـن بـایـد بـخـوابـه پـارکیـنـگ!!!
یــهـو مـنـم کـف و تـف قـاطـی کـردم گـفـتـم مـیـدونـی مـن کـیـم؟؟؟ اصـلا حـواسـت هـسـت بـا کـی داری حـرف مـی زنـی؟ بـگـم کـیـم؟؟؟بــــــگـــــــم؟؟؟
رفیـقام هـم اومـدن جـلـو دهـنـمـو گـرفـتـن گـفـتـن بـیـخـیـال نـگـو بـهـش گـنـاه داره اخــراج مـیـشه....
افـسـره هـم رنـگشـو بــاخـت و آب دهـن قـورت داد گـفـت: نـه نـمـیـدونـم، بـبـخـشـیـد شـمـا کـی هــسـتـیـن؟؟؟
مـنـم بـا یـه صـدای خـسـتـه بـش گـفـتـم: مــن یــه پــرنــدم، آرزو دارم تـــو بــاغــم بــاشــی...
مــن یــه خــونــه ی سـرد و تــاریــکــم......(بـچـه هـا هـم دس مـیـزدن)
هـیـچـی دیـگ هـمـگـی دور هــم بـا افـسـره کـلـی خـنـدیـدیـم و گـفـت بـاهـاتـون کـلـی حـال کـردم بـچـه هـای بـاحـالـی هـسـتـیـن آخـر سـر هـم 50 تـومـن جـریـمـه شـدیـم و مـاشـیـن هـم رفـت پـارکـیـنـگ و بــانـدهـاش هـم بـاز کـرد و خــودمـون هـم بـردن تست اعـتـیـاد دادیـم و هــمـه چــی بـه خـیـر و خـوشـی تـمـوم شـد!!!!
بستنی عروسکی
دﺭ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺑﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻋﺮﻭﺳﮑﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﭘﺴﺮ، ﺗﺎ ﺍﻃﻼﻉ ﺛﺎﻧﻮﯼ ﻟﯿﺲ ﺯﺩﻥ ﺁﻧﺮﺍ ﺣﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩﻧﺪ |:
این هم از وضعیت ما ..
ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻮﺍﺭ BRT ﻣﯿﺸﻢ
ﯾﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻭ ﮐﯿﻒ ﭘﻮﻟﻤﻪ ﯾﻪ ﺩﺳﺖ ﺭﻭ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ،
ﯾﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻭ ﮐﻮﻧﻤﻪ ﮐﻪ ﻋﻘﺒﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﻤﺎﻟﻪ ﺑﻬﻢ !
ﯾﻪ ﺩﺳﺖ ﺟﻠﻮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻧﻤﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺟﻠﻮﯾﯽ !!
ﯾﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻣﯿﻠﻪ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ!
ﻓﻘﻂ ﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﺴﯽ ﺍﯾﻦ ﻭﺳﻂ ﻧﮕﻮﺯﻩ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ
ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﻣﺎﻏﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ضدحال بزرگ برای یه مادر
ضدحال بزرگ برای یه مادر اینه که ۹ماه دوران بارداری رو تحمل کنه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بچه که به دنیا اومد شبیه عمه اش بشه :|
وصیت نامه یه پنگوئن
وصیت نامه یه پنگوئن به پسرش:
پسرم…من این رو در حال فرار از دست یه شیر دریایی مینویسم
فقط این رو بدون:
اگه طبیعت تو رو انداخته وسط قطب جنوب
و هم زمان خشتکت رو تا این حد پایین قرار داده که نتونی بدوی
و تنها وسیله ی دفاعیت رو دوتا بال قرار داده
که روی هم مساحتشون اندازه یه دمپایی نمیشه
بدون که طبیعت میخواد چیزی رو بهت بگه
میخواد اینو بگه که تو فقط یه منبع غذایی هستی :دی
جون حمیرا در خطره !!!!
سال 68 امام و هايده فوت کردن ..
.
.
.
.
.
سال 86 فاضل لنکرانی و مهستی ..
.
.
.
.
.
.
برای سلامتی جنتي دعا کنيد .. !!
جون حميرا در خطره :|
بعضی دردها
می گویند:
خوش به حالت!
از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی...!
نمی دانند بعضی دردها
کمر خم می کنند، نه ابرو...!
شناسنامه داداشم
بچه که بودم شناسنامه داداشم گم شد
.
.
الان دوازده سال میگذره
.
.
ولی هیچکس نمیدونه
.
.
.
که شناسنامش و گرو گذاشتم تو کلوپ سر کوچه و یه سگا گرفتم
۱۳۹۲ مرداد ۲, چهارشنبه
لیدیز فرست
ایا می دانستید جمله خانوم ها مقدمند از زمان غار نشینی رایج بوده اول زنا رو میفرستادن تو غار بعد اگه خطری نبود خودشون میرفتن...!
گور بابای بقیه
وقتی کسی رو پیدا کردی؛
که کنارش بدون هیچ دلیلی،
فقط به خاطر اینکه کنارشی! خوشحالی....
دیگه به درک که بقیه چی میگن!
کلا رو مخن
یکی از صداهایی که نصف شب منو تا سر حد مرگ می ترسونه...صدای شکستن قولنج تلویزیون و میز و وسایل دیگه خونه .. !!
جدا چرا دخترا اینجورین ؟؟؟
ﭘـﺴـﺮ: ﺳـﻼﻡ
ﺩﺧـﺘـﺮ: ﺳـﻼﻡ ﻋـﺸـﻘـﻢ ﭼـﻄـﻮﺭﯼ؟
ﭘـﺴـﺮ: ﻣـﺮﺳـﯽ ﻋـﺰﯾـﺰﻡ، ﺁﺧـﺮ ﻫـﻔـﺘـﻪ ﻭﻗـﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﮐـﻪ ﺑـﺎ ﻫـﻢ ﺑـﺎﺷـﯿـﻢ؟
ﺩﺧـﺘـﺮ: ﻧـﻪ ﻋـﺰﯾـﺰﻡ، ﻋـﺮﻭﺳـﯽ ﺧـﺎﻟـﻪﺍﻡ ﻫـﺴـﺖ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻗـﺒـﻞ ﻭ ﺑـﻌـﺪﺵ ﻫـﻢ ﺳـﺮﻡ ﺷـﻠـﻮﻏـﻪ
ﭘـﺴـﺮ: ﺁﻫـﺎ. ﺑـﺎﺷـﻪ. ﺑـﺮﻧـﺎﻣـﻪ ﺭﯾـﺨـﺘـﻪ ﺑـﻮﺩﻡ ﺑـﺒـﺮﻣـﺖ ﺧـﺮﯾـﺪ، ﺑـﺮﺍﺕ ﯾـﻪ ﺁﯾـﻔـﻮﻥ ۵ ﺑـﺨـﺮﻡ ﺑـﺎ ﺍﻭﻥ ﻟـﺒـﺎﺳـﯽ ﮐـﻪ ﭼـﻨـﺪ ﻭﻗـﺘـﻪ ﺍﺯﻡ ﺧـﻮﺍﺳـﺘـﻪ ﺑـﻮﺩﯼ .
ﺩﺧـﺘـﺮ: ﺣـﺘـﻤـﺎ ﻣـﯿـﺎﻡ ﭘـﺲ ﻋـﺰﯾـﺰﻡ. ﺣـﺘـﯽ ﺍﮔـﻪ ﺑـﺨـﻮﺍﯼ ﮐـﻞ ﺁﺧـﺮ ﻫـﻔـﺘـﻪ ﻫـﻢ ﭘـﯿـﺸـﺖ ﻣـﯿـﻤـﻮﻧـﻢ ﻋـﺸـﻖ ﻣـﻦ
ﭘـﺴـﺮ: ﭘـﺲ ﻋـﺮﻭﺳـﯽ ﭼـﯽ ﻣـﯿـﺸـﻪ؟
!!! ﺩﺧـﺘـﺮ: ﮐـﺪﻭﻡ ﻋـﺮﻭﺳـﯽ؟ ﺷـﻮﺧـﯽ ﮐـﺮﺩﻡ !
ﭘـﺴـﺮ: ﻣـﻨـﻢ ﻫـﻤـﯿـﻨـﻄـﻮﺭ
خوابم نمیبره از کنجکاوی
ظهری زن و مرده تو داروخانه هم کاندوم خریدن هم نوار بهداشتی . دارم به کثافتکاری الان راه انداختن فک میکنم
آره ... خخخخخخ
یـه روز یـه دخـتـره بـود کـه یـه دوسـت پـسـر داشـت دخـتـره نـابـیـنـا بـود ...
دوسـت پـسـرشـو خـیـلـی دوسـت داشـت مـی گـفـت اگـه مـن دوتـا چـشـم داشـتـم تـا ابـد بـا تـو مـی مـونـدم...
یـه روز یـکـی پـیـدا شـد و بـه دخـتـره چـشـم داد...
دخـتـره وقـتـی تـونـسـت دوسـتـشـو بـبـیـنـه دیـد کـه اونـم نـابـیـنـاسـت گـفـت:
مـن دیـگـه نـمـی تـونـم بـا تـو بـمـونـم تـو کـور هـسـتـی، پـسـره گـفـت: ولـی مـن ازت حـامـلـه ام عـزیـزم O.o
۱۳۹۲ تیر ۲۹, شنبه
فرهنگ لغت بابام
فرهنگ لغت بابام :
این آشغالا که میزاری تو گوشت : هدست ..
این آشغاله که شب و روز دستته : موبایلم .
این آشغالا که می بندی به دست و گردنت : دس بند و گردن بند .
این آشغالا که همش سرت توشه : لپ تاپم .
این آشغالا که میخوری : مکمل .
این آشغال دونی : اتاقم !!!
جدا دقت کردین ؟؟؟؟
رفخا دقت کردین ؟
اونقدی که دکتر و مهندس و هنرمند بیکار داریم .... یه آخوندِ بیکار نداریم ؟
لامصب از بس فعالن این قشر زحمت کش خخخخخخخخ
اخوان
بسته راهِ نفسم بغضُ و دِلم شعلهِ وَر است
چون يتيمي كه بهِ او،
فُحشِ پدر
داده كسي...
مهدي اخوان ثالث
تقویم جهنمی
میگن تو جهنم ترتیب روزا اینجوریه:
شنبه
عصر جمعه
عصر جمعه
شب امتحان
... عصر سیزده بدر
31 شهریور
یوم الشک (عیدفطر)
غروب جمعه خر:|
حقیقت مطلق
آدم ها
فقطـ آدم هســـتند،
نـــه بیشتر و نــــه کمتر.
اگــر کمتر از چیزی کـــه هستند نگاهشان کنـــــــــی
آنها را شــــکسته ای !
و اگــــــر بیشتر از آن حســـــــابشان کنـــــی،
آنها تو را میـــشـــــکنند !
بین ایــــــــن آدم های آدم، فقط بایـــــــد عاقلانــــــــــه زندگــی کرد؛
نه
عاشقانه !
و اینگونه انتقام گرفتند ...
یه بنده خدایی تعریف میکرد:
یه چند سال پیش باغ وحش زدیم تو شهرمون
قیمت بلیط زدیم 500ت کسی نیومد.
کردیمش300ت کسی نیومد.
100ت بازم کسی نیومد.
مجانی کردیم همه اومدن تو باغ وحش. در رو قفل کردیم قفس شیر و باز کردم.
صدا زدم خروجی 5000تومن
و اینگونه انتقام گرفتیم از مردم شهرمون
و اینگونه انتقام گرفتند ...
یه بنده خدایی تعریف میکرد:
یه چند سال پیش باغ وحش زدیم تو شهرمون
قیمت بلیط زدیم 500ت کسی نیومد.
کردیمش300ت کسی نیومد.
100ت بازم کسی نیومد.
مجانی کردیم همه اومدن تو باغ وحش. در رو قفل کردیم قفس شیر و باز کردم.
صدا زدم خروجی 5000تومن
و اینگونه انتقام گرفتیم از مردم شهرمون
دیوث مثلا دکتری ترافیک هم داشت گویا
اگه نصفِ هزینه های ساخت اتوبان های شهری رو صرفِ افزایش پهنای باندِ اینترنتِ کشور بکنن، مشکل ترافیک که هیچ، اصن همه ی مشکلا حل میشه بخدا :|
پفیوزا عقل که ندارن این نکات ریز رو دریابن ...
ترس از جماعت نا اهل
پشت سرم حرف بود ؛
حدیث شد !
می ترسم آیه شود ...
سوره اش کنند به جعل !
بعد تکفیرم کنند این جماعت نا اهل !
به یعضی پسرا باید گفت
به بعضي پسرا بايد گفت عزيزم 1ماه پودر و قرص نخور و بیخیال آمپول شو ،ببينم خدا چطوري افريدت؟؟ :)))))
یک پند برادرانه بهتون میکنم ..
با کسی که عکس پروفایلش بیشتر ازشما لایک شده, وارد رابطه نشین.مقوله ی رو اعصابیِ :|
علنا رید بهش
یک زن حدودا پنجاه ساله ی سفید پوست به صندلی اش رسید و دید مسافر کنارش یک مرد ساهپوست است. با لحن عصبانی مهماندار پرواز را صدا کرد. مهماندار از او پرسید: «مشکل چیه خانوم؟»
زن سفید پوست گفت: «نمی توانی ببینی؟ به من صندلی ای داده شده که کنار یک مرد سیاهپوست است، من نمی توانم کنارش بنشینم، شما باید صندلی مرا عوض کنید!»
مهماندار گفت: «خانوم لطفاً آروم باشید، متاسفانه تمامی صندلی ها پر هستند، اما من دوباره چک می کنم ببینم صندلی خالی پیدا می شود یا نه»
.
.
.
مهماندار رفت و چند دقیقه بعد برگشت و گفت: «خانوم، همانطور که گفتم تمامی صندلی ها در این قسمت اقتصادی پر هستند، من با کاپیتان هم صحبت کردم و او تایید کرد که تمامی صندلی ها در دسته اقتصادی پر هستند، ما تنها صندلی خالی در قسمت درجه یک داریم»
و قبل از اینکه زن سفید پوست چیزی بگویید مهماندار ادامه داد: «ببینید، خیلی معمول نیست که یک شرکت هواپیمایی به مسافر قسمت اقتصادی اجازه بدهد در صندلی قسمت درجه یک بنشیند، با این حال، با توجه به شرایط، کاپیتان فکر می کند اینکه یک مسافر کنار یک مسافر افتضاح بنشیند ناخوشایند هست».
و سپس مهماندار رو به مرد سیاهپوست کرد و گفت: «قربان این به ای معنی است که شما می توانید کیف اتان را بردارید و به صندلی قسمت درجه یک که برای شما رزرو نموده ایم تشریف بیاورید...»
تمامی مسافران اطراف که این صحنه را دیدند شوکه شدند و در حالی که کف می زدند از جای خود قیام کردند.
حرف حساب
زنها مثل فرشته اند!!!
زنها آرامش بخشترين موجودات زمينند!!!
زنها ذره اي از روح لطيف پروردگارند!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
فقط به شرطي که زنت نباشند:|
۱۳۹۲ تیر ۲۵, سه‌شنبه
کلا محدودیت مخزرفه خخخخ تا میتونید بکنید
بچه ها در یک رابطه همدیگر را محدود نکنیم؟؟؟ :|
نامحدود بُکنیم...!
=))))خخخخخخ
قشنگ آخونده قهوه ای شد ...
عاقا امروز تو بام تهران داشتم ميرفتم دوستم داشت ساندویچ و نوشابه ميخورد دوست دخترش هم آب معدني دسش بود و هراز چند گاهي آب ميخورد؟
بعد يك روحاني يا همون آخونده خودمون هم اومده بود پياده روي كه يهو امر به معروف و نهي از منكرش گل كرد و مارو صدا كرد و گفت :
دوستان فك كنم ماه رمضونه ها؟ :|
چرا داريد روزه خواري ميكنيد تو اينجا؟ :|
من هم گفتم : حاج عاقا ما آخه روزه نيستيم!!
گفت: میدونم معلومه كه روزه نیستید!
ولی بد نیست به بقیه كه روزه هستن احترام بذارید و روزه خواري نكنيد!!! :|
منم خيلي راحت بدون تعارف بهش گفتم:
حاج عاقا وقتی كه شما یاد گرفتن در ماه محرم تا 2,3 نصفه شب توی خیابون طبل و عربده نزنن منم به ماه رمضان شما احترام میذارم و چیزی نمیخورم!!! :|
آخوند باحالي بود گفت :
حرف حق هيچ جوابي نداره خوش باشيد.
ار گاسم همزمان
ﯾﻨﯽ ﺍﮔﻪ ﻃﺮﻑ ﺗﻮﯼ ﯾﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﺩﻭﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﺑﻊ
ﻧﺎﮐﺠﺎ ﺁﺑﺎﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻪ .. ﺍﺯ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ
ﻣﺜﻞ ﺑﺮﻕ،ﮔﺎﺯ،ﺗﻠﻔﻦ ﻭ… ﻣﺤﺮﻭﻡ ﺑﺎﺷﻪ .. ﺍﮔﻪ ﺷﺒﺎ
ﺯﺍﻣﺒﯽ ﻫﺎ ﺩﻭﺭ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺵ ﺑﮕﺮﺩﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺍﮊﺩﻫﺎﻫﺎﯼ
ﮐﻮﻣﻮﺩﻭ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺍﺵ ﺑﯿﺎﻥ ﺗﻮ .. ﻭﻟﯽ ﺑﺎ
ﺯﻧﺶ ﺍُﺭﮔﺎﺳﻢ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﺯ 99٪ ﻣﺮﺩﻡ
ﺩﻧﯿﺎ ﺧﻮﺵ ﺑﺨﺖ ﺗﺮﻩ
..
ديوونم خودتى راس ميگم بخدا B-)
روانشناسی اس ام اسی
وقتی یه پسر خونه خالی داره،با اس.ام.اسی که به دوست دخترش میده،معلوم میشه چه جور پسریه!
میگین نه؟؟؟
نگاه کنید:
امشب خونه مون خاليه بيا اينجا! (پسرای احمق)
امشب دلم هواتو كرده. ميای عشقم؟ (باهوش)
اگه تونستی بيا! (ساده لوح)
اگه نيای يكی ديگرو ميارم! (زرنگ)
امشب منتظرتم! (اعتماد به نفس)
تورو خدا بيا! همين يه بار! (گلابی)
مجاز شدن احکام شرعی جدید
با بوسیدن دست معلم توسط رئیس جمهور و حلال اعلام شدن بوسیدن دست زن از روی دستکش تعدادی از احکام شرعی دیگر نیز مجاز و شرعی اعلام شد
1. مالیدن سینه از روی سوتین
2. بوسیدن لب از روی روسری
3. گاز گرفتن کس از روی شورت
4.نزدیکی با کاندوم
بیماری های خطرناک :
بیماریهای خطرناک:
بری بری: کمبود ویتامین
بری بدی: کمبود پول
بدی بگی: کمبود عقل
بگی ندی: بدقولی
بری ندی: چتربازی
نری بدی: بی معرفتی
نگی بدی: سورپرایز
مرتیکه عقیم شد رفت
يه روز سه نفر داشتن از كون گشاد بازيا شون حرف مي زدن،
اولي ميگه: من يه بار رفتم دستشويي ديدم خيلي طول كشيد همون جا خوابيدم تا صبح!
دومي ميگه: من يه بار تو خيابون خوابم گرفت همون جا اون قدر خوابيدم تا بچه هام اومدن بردنم خونه!
سومي ميگه: اينا كه چيزي نيست، من يه بار رفتم سينما فيلم كمدي ولي همش گريه كردم.
دوستاش ميپرسن: چرا؟
ميگه: چون همون اول كه نشستم خايه هام رفت زير كونم تا آخر حوصله نكردم از روشون پاشم!!
به شدت باهاشون هم عقیده ام
اگه به زنت خیانت نکنی...!!!
به خودت خیانت کردی..!!
(دکتر شریعتی در تایلند)
مرید و بچه قرقی
آورده اند خواجه قرقی آلت برکاته در کودکی، شیخ آیت اِند بی خایت و یکی از مریدان ایشان بدید و چون همیشه شروع کرد به کیر نمودن شیخ!!! مرید که این حالت بدید شیخ را گفت یا شیخ بُکنم ادبش؟ شیخ آیت فرمود: بی خیال خواجه بچه است.... و باز بچه قرقی اُسکل نمودن ایشان از سر گرفت تا اینکه خواجه دست به پاچه خواریش گل نمود و جهت گوه کردن خویش نزد شیخ به دنبال بچه کرد و چون بچه به سوراخ کانالی برفت خواجه نیز در پی ایشان سر در کانال فرو برد،که ناگه تا کمر خود را درآن کانال مبحوس بدید... بچه قرقی داستان ما از آنسوی کانال خارج گردید و چون کون خواجه بی دفاع بدید بر وی جماعی سخت نمود و مرید مقعد دریده نزد شیخ گردید.... روز بعد دوباره قرقی کیر نمودن شیخ و خواجه شروع کرد و شیخ آیت مرید را گفت چرا ادبش نمیکنی خواجه؟ خواجه سر به زیر در پاسخ مولای خویش گفت: رهایش کن یا شیخ بچه است!!!!
هرکشوری به یه حیوونش مینازه ...
تو آفریقا مردمشون به شیرهاشون مینازن تو هندوستان به ببرشون تو استرالیا به کانگوروهاشون تو قطب به پنگوئن هاشون...
تو ایران ما به احمدی نژادمون
۱۳۹۲ تیر ۲۴, دوشنبه
خلاصه یه مشت نفهمیم که تشکیل اجتماع دادیم
ﮔﺎﻫﻲ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﺪ... ﮔﺎﻫﻲ ﻛﺴﻲ ﻣﺎﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻴﻢ...
ﺧﻼﺻﻪ ﻳﻪ ﻣﺸﺖ ﻧﻔﻬﻢ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻳﻢ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺩﺍﺩﻳﻢ
من یه عملکرد پدربزرگم معترضم ...
من به عملکرد پدر بزرگم معترضم، من واسه این روزای سخت به عمه های بیشتری احتیاج داشتم
۱۳۹۲ تیر ۲۳, یکشنبه
بیشرف کجاست ... خخخخخ
گوشیم زنگ خورد، اسم رفیقم افتاد. گوشی رو برداشتم باصدای خسته گفتم :سلام بی شرف.
یه صدای کلفتی اومد، بابای بی شرف هستم، بی شرف اونجاست!؟
هرچند دیر ولی بازم تبریک
حلول ماه رمضان، ماه زولبیا و بامیه؟، سریالهای بی سر و ته، غسلهای با عجله، ماه خوردن به قصد مردن، و ماه مهمانی خدا در منزل بندگان خدا مبارک.
اینفوگرافی دانشجوها :)))))
دانشجویان در کلاس:
(-_-) (-_-) (-_-) (-_-) (-_-) (-_-) (-_-) (-_-)
وقتی استاد میگه فردا امتحان میگیره
(O_O) (O_O) (O_O) (O_O) (O_O) (O_O)
وسط امتحان
(→_→) (←_←) (→_→) (←_←) (→_→) (←_←)
وقتی مراقبین وارد میشن
(↓_↓) (↓_↓) (↓_↓) (↓_↓) (↓_↓)
طرف هم منو شناخت خخخخ
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺣﻮﺻﻠﻢ ﺳﺮ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ۱۱۸
ﮔﻔﺘﻢ :ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺍﺩﯾﺴﻮﻥ ﺭﻭ ﻟﻄﻒ ﮐﻨﯿد
ﺍﻭﻧﻢ ﯾﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺩﺍﺩ
ﺁﻗﺎ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺯﻧﮕﯿﺪﯾﻢ
ﯾﮑﯽ ﻭﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ ﺗﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺍﺑﯽ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ؟:| :|
شما یادتون نمیاد
شما یادتون نمیاد یه وقتی آفتابه ها مسی بود پرش که می کردی اینقد سنگین می شد میومدی ورش داری دوباره می ریدی به خودت..خخخخخخخخ
از مهران رجبی نخورده بودند که اونم خورد درشون دیوثاااا
ﺷﺒﮑﻪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﻣﻬﺮﺍﻥ ﺭﺟﺒﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺷﯿﺨﯽ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩﻥ
ﺑﺮﺍ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺳﺮ ﺍﻓﻄﺎﺭ . ﺷﯿﺨﻪ ﮔﻔﺖ : ﯾﻬﻮﺩﯾﺎ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﻧﺪﺍﺭﻥ
ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﻧﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺑﺎﺷﻦ ،ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺑﺸﻦ .
ﻣﻬﺮﺍﻥ ﺭﺟﺒﯽ ﻫﻢ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﯿﺮﺷﻮﻥ ﺑﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ
ﺯﻭﺭ ﻧﻤﯿﮕﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺑﺸﯿﻦ
خب توازن رو رعایت کن دیگه ...
پروردگارا : ما که یه ماه گرسنه سر به بالین میگذاریم تا حال دردمندان رو دریابیم .... یه عنایتی کن یه ماه در سال یه پول توپ بده خرج کنیم حال ثروتمندان را هم درک کنیم ....
اینا رو دست هم در اومدن
دختره میگه:اومدم بپیچم دستم خورد به برف پاک کن واسه اینکه جلوی پسرای دانشگاه ضایع نشم آب پاشم زدم!
.
.
.
.
یک دختره دیگه اومده زیرش کامنت گذاشته میگه:زکی! من موقع راه افتادن خاموش کردم پیاده شدم کاپوت رو زدم بالا الکی به امداد خودرو هم زنگ زدم و منتظرشون وایسادم
اشتراک در:
پست‌ها (Atom)