۱۳۹۱ بهمن ۱۷, سه‌شنبه

وگرنه من بچه با ایمانی بودم ...

بچـــــه که بودیم همیشه مامان بزرگم میخواست مارو تشویق کنه روزه بگیریم میگفت هر کی روزه بگیره موقع افطار بهش چایی شیرین میدم ، من نمیدونم آخه این چه جایزه ای بــــــــــــود!
انقدر سطح جوایـــــــــز رو پاییــــــــن گذاشته بودن که من اینطوری بی دیـــــــن و ایمــــــــون شدم دیگه!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر