۱۳۹۱ اسفند ۲, چهارشنبه

وقتی بابام اینا مچمو گرفتن

بابام اینا رفته بودن مهمونی منم با دوست دخترم رفتیم خونمون قلیون بکشیم که یهو بابا مامانم کلید انداختن اومدن تو
مامانم تا ما رو دید یه جیغ بنفش کشید بابام با عصبانیت به من نگاه کرد و رفت تو اتاقش
بعد دو دقیقه منو صدا کرد و با عصبانیت گفت پسر چندوقته که قلیون میکشی؟ نبینم سراغ دود و دم بری ها
:|

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر