قدیما خونه ها کوچیک بودن کوچه ها بن بست ..
اما میدونستی که برای عاشق شدن همیشه اونجا یه نفر هست ..
حالا خونه ها بزرگن ، کوچه ها خیابونا خیلی عریضن ...
اما افسوس دلا مرده ، مردم شهر بزرگ همه مریضن ...
از ته دل دیگه هیچکس نمیخنده ، هیشکی به هیشکی دیگه دل نمیبنده
از ته دل دیگه هیچکس نمیخنده ، هیشکی به هیشکی دیگه دل نمیبنده
قدیما کوچه ها تنگ بودن حالا ولی دلان که تنگن ، آدما با همدیگه همش تو جنگن ..
بیشتر عشقای امروز ، عشق نه مایه ی ننگن
از ته دل دیگه هیچکس نمیخنده ، هیشکی به هیشکی دیگه دل نمیبنده
از ته دل دیگه هیچکس نمیخنده ، هیشکی به هیشکی دیگه دل نمیبنده
نفسا توو سینه حبسه ، آدم از همه میترسه ..
اعتمادی به کسی نیست ، عشقی و همنفسی نیست ...
" آهنگ : کافه ستاره
از : شاهکار بینش پژوه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر