نشسته بودم يه هو مامانم از آشپزخونه اومد، بي مقدمه شروع كرد درباره فلفل صحبت كردن كه: ميدونستي فلفل لاغر ميكنه و ضد سرطانه؛ بعد نشست دو ساعت از خاطرات گذشتش و غذاهاي خوشمزه و پر فلفل عمه اش حرف زد
آخرش معلوم شد فلفل از دستش در رفته، ريخته تو شاممون
:|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر