۱۳۹۱ بهمن ۱۲, پنجشنبه

این روزها

این روزها در خیابان که قدم میزنم ، عده ای را میبینم که در صف ایستاده اند تا برنج افتضاح وارداتی را که تا دیروز به آن نگاه هم نمیکردند با جنگ و جدال و چنگ و دندان بخرند..

صف گوشت و مرغ بیداد میکند و کسانی را هم میبینم که به درختی تکیه داده اند و فقط آه میکشند که توانایی خرید 1 کیلو گوشت و یا مرغ را ندارند..

عابربانک ها شلوغ است و همه هجوم آورده اند تا یارانه های خود را دریافت کنند..

با دیدن این صحنه ها تنها به یاد یک اتفاق که چندی پیش در کشور آلمان رُخ داده بود افتادم.. :
یک روز صبح مردم آلمان که برای خرید شیر به سوپر مارکت رفته بودند متوجه شدند که قیمت آن کالا کمی بالا رفته است.. ، مردم به نشانه ی اعتراض آنروز شیر نخریدند و همین امر باعث شد تا مسئول مربوطه علاوه بر عذر خواهی از مردم در رسانه های آن کشور ، مجبور شد قیمت شیر را نیز به همان قیمتی که بود برگرداند..

متاسفانه در ایران اینچنین نیست!
مرغ گران شد ، 2 برابر خریدیم..
شیر گران شد ، بازهم خریدیم..!
خودرو گران شد ، به جای آنکه اعتراضی بکنیم ، شروع به معاملات و دلالی خودرو کردیم..
دلار و طلا گران شد ، خریدیم و دعا کردیم که گران تر شود تا سود کلانی بکنیم..

یک کلام..
از ماست ، که برماست.....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر