۱۳۹۲ فروردین ۸, پنجشنبه

دمشون گرم راست میگن دیگه :خخخخخخ

داییم(مهمونم پیششون) الان که 4 صبحه اومده بهم میگه: چرا نمیخوابی؟
میگم: دارم چت میکنم(سه ساعت طول کشید بگم چت چیه و کلا فیس بوک چیه)
بعد میگه: عاهان اون نفر مقابل ایران نیست الان اونجا روزه واسه همین تو بیدار موندی...
میگم: نه دوستم هستش که یزده...
یه خرده کله مبارک را خارونده و میگه خورشید(زن دایی) امروز میگفت زنگ بزنیم به مامان بابات ببرنت دکتر الکی دعواش کردم =)))))))))))))))))))))))))

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر