توی مغازه بودم
یارو گفت : مشکی دیگه!
گفتم : پ...
گفت: گمشوبیرون بی شعورعوضی! این چیه یاد گرفتن خودشونو
مسخره میکنن .
گفتم : بابا میخواستم بگم پنیر هم میخوام.
کلی معذرت خواهی کرد و از خجالت من دراومد
بعدش گفت: پنیر بسته ای؟؟
گفتم : پ نه پ! متری؟؟
گفتمو فرار کردم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر