۱۳۹۱ بهمن ۹, دوشنبه

سوتی آسانسور دو طرفه

اعتراف می‌کنم چند سال پیش با دوست پسرم که خیلی باکلاس و با شخصیت بود رفتم رستوران. اون از جلو با آسانسور رفت گفت تو هم بیا. من رفتم دستمو شستم و بعد دکمه ی آسانسورو زدم و رفتم بالا. طبقه ی دوم که رسید دیدم آسانسور وایساده اما درش وا نمی‌شه. بعد دیدم دوست پسرم از پشت در هی داره صدام می زنه و میگه زیتا زیتا. من که از ناراحتی داشتم می مردم داد زدم به خدا در وا نمی شه. برقا رفته و همون موقع با استیل کودنی شروع کردم با دستام مثلاً لای آسانسورو وا کردن. یه دفعه دیدم صدای خنده میاد. بعد دوست پسرم زد پشتم گفت زیتااااااااا. پشتم بود!!!!! در هم پشت سرم باز شده بود و من احمق نفهمیده بودم.
از این آسانسورا بود که در ورود یه طرف بود و در خروج پشتت!
از خجالت مردم اون روز :( مخصوصاً وقتی استیل خودمو مجسم می کردم که داشتم زور می زدم درو با دست!!! وا کنم و اون از پشتم داشته می‌دیده!!!!
یعنی سووووووووووووووتی دادم به این ضایعی آخه؟؟ :|

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر