شبی بابا طاهر دستش توی شلوارش بودداشت با خودش ور میرفت و این دو بیتی را سرود..ز هجر همسری دلخونم امشو.........ز دست راست خود ممنونم امشو.نشستم خسته،تنها میکنم حال......خودم لیلی خودم مجنونم امشو :-D:-D:-D:-D
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر