ميخواستيم حکم بزنيم 3 نفر بوديم يه نفر کم داشتيم بابا بزرگمون دستش تو جيبش بود اونور وايساده بود بش ميگم بابا بازي ميکني؟ ميگه نه دارم ميخوارونمش :|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر