۱۳۹۱ اسفند ۲۵, جمعه

با من پیر شو ..

جايي از کتاب ِ " خداحافظ گاري کوپر " به داستان ِ زني اشاره شده که خاکستر ِ معشوق‌اش را به خانه مي‌آورد و آن را در يک ساعت شني مي‌ريزد و مي‌گويد:
" خيال کردي راحت شدي؟ حالا با من پير شو"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر