گلی با پسرا بازي ميکرد . پسرا هي توپ و مينداختن بالاي درخت تا گلی توپ و بياره .
مادر گلی بهش گفت آخه احمق اونا اين کارو ميکنن که شورتت و ديد بزنن . گلی گفت : ناراحت نباش مامان ^_^ من شورتم و در آورده بودم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر